سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معماری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

? به بهانه 11 سپتامبر؛ آسیب شناسی شهر عمودی

Ali Soltani علی سلطانیتراژدی ?? سپتامبر را شاید بتوان روی دیگر سکه جهانی شدن دانست که شبکه‌ای از فردیت‌های پراکنده ولی منسجم در هدف رقم زدند و در حالی حادث شده‌است که به یمن انقلاب دیجیتال، اثرگذاری در مقیاس وسیع بین‌الملل، بنا به تعبیر توماس فریدمن، دیگر تنها از کانال ابرقدرت‌ها یا ابر شرکت‌های چندملیتی و زنجیره‌ای در ممالک در حال توسعه‌انجام نمی‌گیرد. برای معماران و شهرسازان، به هر حال ?? سپتامبر را به یک معنا، باید پایان شهرسازی در ارتفاع دانست. این حادثه فرجام آسمانخراش را به مثابه سمبل مدرنیسم موخر و تیپولوژی مسلط رقم زد. تقصیر این گناه را نه تنها تروریست‌ها، بلکه همه آنهایی باید بر عهده بگیرند که در شکل گیری شهرهای کنونی موثر بوده‌اند...!

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که دیگر چه کسی احساس امنیت و راحتی کار در برجهای ??? طبقه یا ?? طبقه و حتی ?? طبقه را دارد. پیش بینی می‌شود که چنین سازه‌هایی، دیگر برپا نشوند و آنهایی که هم ساخته شده‌اند روند رو به زوال را بپیمایند. این روند در بلند مدت، منجر به تغییراتی بنیادین در مرفولوژی مرکز شهر‌ها خواهد شد که‌البته گامی‌ست میمون برای دستیابی به کیفیت بالای زندگی شهری! البته شاید نتوان جلو رقابت پنهان مرکز شهرهای در حال توسعه (از نوع آسیایی-خاورمیانه‌ای)، را گرفت که در دنباله روی از کشورهای صنعتی، بدون اندیشیدن به عواقب احتمالی تعداد طبقات را از یکدیگر مخفی نگه می‌دارند.
در مقاله ی «تئوری شبکه (وب) شهری» که توسط سالینگاروس در مجله طراحی شهری (????) منتشر شد فرایندی که برای تشکیل یک شبکه شهری طی می‌شود، شامل ایجاد گره‌ها، اتصالات و قاعده نظم سلسله مراتبی فرض شده‌است. داشتن اتصالات چندگانه برای حفظ سلامت شهر مفید دانسته می‌شود و اجتناب از تراکم گره‌ها توصیه می‌شود. آسیب زمانی وارد می‌شود که منطقه بندی چند پاره اجرا می‌شود و کانون‌های تک عملکردی باعث تجرد و ایجاد سینگولاریتی ریاضی برای سیستم شهر می‌شوند (جایی که کمیت‌ها نامعین می‌شوند). این آسیب‌ها در شهرهای معاصر، البته حداقل از اوایل قرن بیستم بروز کرده‌اند و نمو داشته‌اند.
تقریبا در غالب نمونه‌ها، آسمانخراش‌ها به دلیل بارگذاری اضافه و بیش از توان ممکن زیرساختها و قلمروهای عمومی‌شهر، کاهش کیفی و عملکردی شهر را در کوتاه مدت و ضربه به سلامتی شهر را در دراز مدت موجب شده‌اند. لئون کریر (????) از این مساله بعنوان «هایپرتروفی شهری» یاد می‌کند که باعث گسیختگی بافت ارگانیک و خروج از تعادل و توازن می‌شود. وجه دیگر قضیه، تک عمکلرد بودن و منو فونکسیال بودن آسمانخراش‌هاست. در حالی که‌از آسمانخراش‌ها بعنوان نماد غالب نوگرایی و پیشرفت یاد می‌شود کانسپت بنیادی آنها حداقل به دهه ???? برمی‌کردد یعنی دوره‌ای که میس ون دروهه با مکعب‌های شیشه‌ای و فولادی بدنبال دستیابی به کارایی (efficincy) حداکثری بود. امروزه دیگر شکی باقی نمانده که‌اسمانخراش‌ها در تقابل با محیط و طبیعت هستند. کنسانتین دوکسیادوس(1974) موفقیت و نکته‌اتکای شهر کهن را در توازن مشخص بین محیط مصنوع و طبیعت می‌دانست. در حال که شهر عمودی مدرن نه تنها به رویارویی به محیط طبیعی رفته بلکه با سازنده خود یعنی انسان و جامعه‌انسانی نیز سر ناسازگاری گذاشته‌است. انسان را از خود جدا کرده و از دیگر همنوعانش نیز هم. این احساس بیگانگی حداقل در بالا رفتن آمار جرم و جنایت (بعنوان یکی از صدها مشکل شهر متراکم) تجسم عینی دارد.
?? سبتامبر این فرصت را غمبارانه برای معماران فراهم ساخت تا از نزدیک شاهد سوختن و از بین رفتن نمونه‌ای از «بهترین کارها» با تمام اسکلت، دکوراسیون داخلی،محتویات و از همه مهمتر انسانهای داخل آن باشند . و این زنگ خطری است که به مدل‌های لوکوربوزیه تنها بعنوان نمونه‌های انتزاعی نگاه شود که در واقعیت می‌توانند حیات و امنیت صدها انسان بیگناه را (مستقیم و یا غیر مستقیم) به مخاطره‌افکنند. البته که نمی‌توان معماران را تنها در برپا شدن این جعبه‌های خطر متهم کرد بلکه برنامه ریزی و منطقه بندی، اقتصاد زمین و منافع زنجیره‌ای نیز مداخله گر بوده‌اند.
دنیای پس از ?? سپتامبر احساس مسئولیت افزونتری از معماران و مهندسان می‌طلبد و انتظار دارد که مخاطرات زندگی شهری را از زاویه چشم یک پزشک بنگرند و به هشدارهای ایمنی که نیم قرن پیش توسط کسانی چون برنارد رادفسکی(1969)داده شد دقت کنند: «درست مانند پزشکان معماران باید به عاقبت تجویز‌های خود بیاندیشند و به مسئولیتی که متوجه آنهاست. موفقیت معمار تنها در ارائه طرح‌های فریبا یا گرفتن جایزه ‌از دست هم مسلکان خود نیست. دلسوزی برای عموم و بیگانه ندانستن آنها نیز شایسته تجلیل و مدال است...».

پینوشت:
Krier, L. (1984), Houses, Palaces, Cities , St. Martin"s Press
Salingaros, N. (1998), Theory of the urban web, Journal of Urban Design, Vol 3
Kunstler, J. & N. Salingaros (2001), The end of tall buildings, PLANetizen Press